قرینه عدمیبه تعیین مراد جدّی متکلم به قرینه عدم ذکر قید یا کلامی خاص، قرینه عدمی گفته می شود. ۱ - تعریفقرینه عدمی، مقابل قرینه وجودی ، و به معنای نیاوردن قید و یا کلامی، به منظور تعیین مراد جدی متکلم برای مخاطب میباشد؛ به بیان دیگر، نیاوردن یک مطلب، بر اراده معنایی خاص از جانب متکلم قرینه میگردد، ۱.۱ - نمونهمانند جایی که لفظی، به دلیل اشتراک لفظی ، بر چند معنا دلالت میکند، اما هرگاه بدون هیچ قیدی به کار رود، از آن، معنایی خاص که شایع است اراده میگردد. در چنین حالتی، نیاوردن قید ، قرینهای عدمی، برای اراده معنای شایع آن است، ۱.۲ - مثالمانند کلمه «عین» که مشترک لفظی بین چند معنا است، اما اگر مثلا در عرف خاصی، مطلق و بدون قید آورده شود، از آن، معنای « چشم » فهمیده میشود و برای دلالت بر معانی دیگر، قرینه آورده میشود. ۲ - پانویس
۳ - منبعفرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۶۳۲، برگرفته از مقاله «قرینه عدمی». ردههای این صفحه : قرینه
|